روی زمین، لیرایهق هق توسط پان دلداری میدهد، که با مهربانی او را تشویق میکند تا ادامه دهد، بهویژه با توجه به اینکه اکنون نمیتوانند به عقب برگردند.مرگ راجر همچنان بر ذهن لایراسنگینی می کند، او با صدای بلند فکر می کند که آیا اگر ارتفاع سنج نبود می مرد یا نه. آنها با هم ادامه میدهند و در حالی که شهر را از عکس آسریل میبینند، به افق نگاه میکنند.